×
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۹
ندیدم در وطن روی نشاط آخر سفر کردم
بحمدالله دری جُستم چو خود را دربهدر کردم
غبار کعبهٔ مقصود تا کحلالبصر کردم
سراسر روی جانان بود بر هرسو نظر کردم
ز اکسیر غمی شد زرد رخسارم بحمدالله
[...]
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۷۴
ز هجر از پیش یار افغان نمیکردم چه میکردم
غم دل شکوه با جانان نمیکردم چه میکردم
اگر مردانه نقد جان خلاف رأی این و آن
فدای آن شه خوبان نمیکردم چه میکردم
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸۴
پی تیر نگاهی چند گیرم دامنت زخمی
که آفتهاست در تأخیر و جان بر مرگ مستعجل
خدا را ای خدنگ غمزه تعجیلی که میترسم
کند صید دگر صیاد را از صید من غافل
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸۷
خراب بادهام وز چشم ساقی چشم آن دارم
که از دوری سبکروحم به یک رطل گران دارد