گنجور

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳

 

دلم می‌خواست بینم صورت او بی‌نقاب اما

به آن صورت که دل می‌خواستش دیدم به خواب اما

رفیق اصفهانی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۴

 

از دیروزم بتر امروز از دیشب بتر امشب

چه خواهم کرد فردا گر بمانم تا سحر امشب

رفیق اصفهانی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۹

 

به نوخط دلبری دل بستم آه از حسرت مرغی

که در پایان گل بر شاخ گلبن آشیان سازد

رفیق اصفهانی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۴

 

برای خاطر غیرم چرا ای بی‌وفا کشتی؟

چو می‌کشتی، برای خاطر غیرم چرا کشتی؟

رفیق اصفهانی