×
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲
همیریزد میان باغ، لؤلؤها به زنبرها
همیسوزد میان راغ، عنبرها به مجمرها
ز قرقویی به صحراها، فروافکنده بالشها
ز بوقلمون به وادیها، فروگسترده بسترها
زده یاقوت رمانی به صحراها به خرمنها
[...]
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۷ - در مدح سلطان مسعود غزنوی
سمنبوی آن سر زلفش که مشکین کرد آفاقش
عجب نی ارتبت گردد ز روی شوق مشتاقش
دو مار افسای عینینش دو مارستند زلفینش
که هم مارست مار افسای و هم زهرست تریاقش
به خواب اندر سحرگاهان خیالش را به بردارم
[...]
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۴ - در صنعت «جمع و تقسیم» و مدح فرماید
بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری
که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماهست و پر شعری
یکی چون خیمهٔ خاقان، دوم چون خرگه خاتون
سیم چون حجرهٔ قیصر، چهارم قبهٔ کسری
گل زرد و گل خیری و بید و باد شبگیری
[...]