عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
دوئی را نیست در نزدیک تو راه
حقیقت ذات پاکت قل هو الله
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
گهی پیدا شوی از عشق چون ماه
گهی پنهان شوی در هفت خرگاه
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
تو امّید منی درگاه و بیگاه
کنون از کردَها استغفرالله
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
دل عطّار پر خون شد درین راه
که تا شد از وصال دوست آگاه
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
مرا زین سگ امانی ده درین راه
ز دید خویشتن گردانش آگاه
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در معراج حضرت رسالت علیه الصلوة والسلام
تمام انبیا را دیده در راه
مر او را کرده از اسرار آگاه
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در معراج حضرت رسالت علیه الصلوة والسلام
سؤالی کرد از جبریل آن شاه
چرا ماندی قدم نه اندرین راه
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در معراج حضرت رسالت علیه الصلوة والسلام
در امشب آنچه مقصودست ازو خواه
که خواهی دید بیشک امشب الله
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت فاروق رضی الله عنه
چو او چشم و چراغ آمد ز درگاه
تو بی چشم و چراغش چون روی راه
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت فاروق رضی الله عنه
که گر نبود چراغ و چشم در راه
ندانی چاه از ره راه از چاه
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت ذی النورین رضی الله عنه
ز بهر حرمت دستش از آنگاه
به مکروهی نبود آن دست را راه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
مگر شوئی که آن زن داشت ناگاه
برای حج روانه گشت در راه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
ببردندش به صحرا بر سر راه
روان کردند سنگ از چارسوگاه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
که گر جان دادمی بر دارناگاه
نبودی هرگزم چون عشق این ماه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
بزرگانش چنین گفتند کای شاه
ز ما هر کس که خواهی دختری خواه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
خریده زن بجانم باز وانگاه
منش بفروختم شد قصّه کوتاه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
چو گردانید شوی خویش را شاه
به اعرابی وزارت داد آنگاه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
چو لختی رفت آن غم دیده در راه
پدید آمد دهی از دور ناگاه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
که آن زن را فرو گیرند ناگاه
برآرند آرزوی خود باکراه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
بسی خلق آمدند از شهر در راه
غلامی را همی دیدند چون ماه