×
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۲
اَیا گرفته مه و آفتاب نور از تو
به مرگ حالم نزدیک گشت دور از تو
ز دیده و دل من ای همه به تو نگران
مپوش رو که دل و دیده راست نور از تو
بهشت بی تو مرا دوزخیست، از برمن
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۰
به دوریت نتوان بود نیز دور از تو
حسد به خویش برد عاشق غیور از تو
مرا کرشمه حسن تو کرده سرگردان
نه غیبتم به حضور است و نی حضور از تو
فکندی آینه را از نظر ز بی قیدی
[...]