گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۸

 

مرا ز مایه سودا امید سود نماند

که یار با من شیدا چنان که بود نماند

چو بافت عشق لباس از پلاس ادبارم

چه غم کز اطلس اقبال تار و پود نماند

صدای تیغ تو آمد به بزم زنده دلان

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode