گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۳

 

هلاک می شوم از لعبت شکر دهنم

نکرده چشمه ی خضر لب تو تر دهنم

به کس شکایت وصلت نمی توانم برد

که دست مهر نهاده ست یار بر دهنم

همین که نار دلم بر دهان رسید که آه

[...]

حکیم نزاری
 
 
sunny dark_mode