گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۱

 

نه خط ز خال لب یار سر برآورده است

که در هوای شکر، مور پر برآورده است

میان شبنم و گل، پرده حجاب شده است

ترا کسی که ز اهل نظر برآورده است

سبک عنانی زلف از تپیدن دلهاست

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۲

 

ز خاک همچون هدف هر که سر برآورده است

به جرم سرکشی از تیر پر برآورده است

دلم چو برگ خزان دیده باز می لرزد

که آه سرد دگر از جگر برآورده است؟

تو چون ز خویش توانی برآمد ای زاهد؟

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode