×
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۳
به ناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره
که کس به آرزوی دل نیافت عمر دوباره
چو طفلِ دیده رسن باز شد به حلقه زلفش
برون شدند ز هر گوشه مردمان به نظاره
نساخت با من بی طالع آن ستارهٔ دولت
[...]
۹ بیت