گنجور

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷

 

کسی که دیده به حسن تو آشنا کرده است

هزار گنج صرف توتیا کرده است

ببین چه آفت جانی که هر که دید تو را

نه از برای تو، از بهر خود دعا کرده است

بیار باده و آماده ساز مجلس عیش

[...]

عرفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۰

 

نه چهره اش عرق از گرمی هوا کرده است

نگاه را رخ او آب از حیا کرده است

شده است پرده بیگانگی ز غیرت عشق

همان نگه که مرا با تو آشنا کرده است

سمنبری که ز خوبی وفا طمع دارد

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode