گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵

 

ایا رونده که عمر تو در تمنا رفت

تو هیچ جای نرفتی و پایت از جا رفت

ز ره روان که رفاقت ز خلق ببریدند

رفیق جوی که نتوان به راه تنها رفت

اگر چه نبود بینا ز ره برون نرود

[...]

سیف فرغانی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷

 

ز بسکه سر زده مژگان او بدلها رفت

حدیث شوخی و بیباکیش بهر جا رفت

چگونه خاطر جمع از فلک طمع دارم

درین زمانه که جمعیت از ثریا رفت

بدامن آمد و آسود بیقراری اشک

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۷

 

ز دیده رفت و قرار از دل شکیبا رفت

شکست در جگرم سوزن و مسیحا رفت

ز داغ سینه، سیاهی فتاد و می سوزم

که نقش خیمه لیلی ز روی صحرا رفت

ز خارزار تعلق کشیده دامن رو

[...]

صائب تبریزی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۶ - قطعه

 

جناب خواجه محیت حقش بیامرزد

ببین چه گوهر ذیقیمتی ز دنیا رفت

وفا مجوی ز خلق زمانه کاین اکسیر

به اسم بدرقه اندر قفای عنقا رفت

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode