گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۵

 

مهی که چشم امیدم بسوی اوست هنوز

چراغ خلوت دل شمع روی اوست هنوز

اگرچه در طلبش سوخت جان و شد برباد

غبار سوخته در جستجوی اوست هنوز

بدان پری برسان ای نسیم بهر خدا

[...]

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode