گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۳

 

خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید

به حال خویش دلم آنچنان که بود آید

به باغ بی تو ز آهم همیشه گلچین را

چو شمع کشته ز انگشت بوی دود آید

نمانده فرصت پیغام و نامه، ای قاصد

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۹۴

 

اگر کلام نه از آسمان فرود آید

چرا به هر سخنی خامه در سجود آید

ز اهل دل تو همین نقش دیده ای از دور

که روز روشن از آتش به چشم دود آید

ظهور عشق ز ما خاکیان غریب مدان

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode