گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۴

 

تهیست کشتی می عمر از آن بغم گذرد

بیار باده که کشتی بخشک کم گذرد

در آتش که منم همدمی کجا یابم

مگر صبا بمن از غایت کرم گذرد

وفا ز تنگ دهانان مجو که اینمعنی

[...]

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode