گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱۴

 

سمنبر انجمن بین که نی سمن نه چمن

به روزگار تو دارد نشان ز هستی من

جامی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴

 

فراق یار چه دانی چه می کندبا من

به جان من زند آتش بر آتشم دامن

چنان شود که نماند دگر نم اندر یم

ز سوز دل کشم آهی اگر به دریا من

چنان وود مرا پر نموده عشق از دوست

[...]

بلند اقبال
 
 
sunny dark_mode