×
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح میر ابومنصور
ولی همیشه بلند از تو و مخالف پست
درم ز تو بشکایت مدام و خلق شکور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح میر ابومنصور
جهان بدنش مأمور بود مأمون را
گرت بدیدی مأمون ترا شدی مأمور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح میر ابومنصور
کسی که مهر تو جست از خدای عرش بیافت
در این سرای مراد و در آن سرای قصور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح میر ابومنصور
بداد و بخشش داد جهان همه بدهی
نیوفتاد کسی جز تو بر جهان غرور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح میر ابومنصور
هرآنکه سطری مدح تو خواند از بر لوح
کنند نامش با نام انبیا مسطور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح میر ابومنصور
گهر ز کف تو رنجور و زائران نازان
سنان ز دست تو نازان و دشمنان رنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح میر ابومنصور
میانه هست میان تو و میان مهان
چنانکه باشد مابین قاهر و مقهور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح میر ابومنصور
بعمر باقی کرده فلک ترا توقیع
بملک باقی داده جهان ترا منشور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح میر ابومنصور
هر آنچه خواهی داده است چرخت از پی آنک
بوند زی همه کس حاجبان تو معذور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح میر ابومنصور
همیشه تا بوزد باد در سرای زمین
همیشه تا که بزنبور زهر شد مستور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح میر ابومنصور
سرای جان تو آباد چون ز باد زمین
کشفته خانه خصمت چو خانه زنبور
