×
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳ - رفتن حضرت اباعبدالله الحسین به دیدن امام حسن(ع)
ز سوز زهر گر افتد به طشت من ببرم
ز بیکسی صد و هفتاد پاره جگرم

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۸ - نامه نوشتن فاطمه صغرا به پدر
فدایی سر و جان تو باد جان و سرم
عمو به کرببلا کن حمایت پدرم

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۰ - در وضوء گرفتن فخر امم(ص)
به خویش گفتمی از بعد مادر و پدرم
خدای کم نکند سایه حسین ز سرم

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۰ - در وضوء گرفتن فخر امم(ص)
جهان نکرده وفایی به مادر و پدرم
مگر ز جدا گرام تو من عزیزترم؟

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۸۳ - نوای مزدور
خرابه رشک گلستان ز گریهٔ سحرم
شباب لاله و گل از طراوت جگرم

ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - گفتوگوی دو شاه
فرانسوا : چه می کنی، به چه کاری، امانوئل، پسرم؟
امانوئل : بودورکه وارده عزیزم فرانسوا، پدرم!

ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - گفتوگوی دو شاه
گمان مبر که من از انگلیس گول خورم
که عهدنامهٔ او را به عاقبت بدرم

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در نعت حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی «صلیاله علیه و آله»
چرا چو ابر نبارد سرشگ از بصرم
که همچو برق گذر کرد عمر از نظرم
ز بسکه موج سرشگم فرو گرفته کنار
بدان رسیده که این آب بگذرد ز سرم
بهار عمر گذشت و رسید فصل خزان
[...]
