گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۶۷

 

قدم برون مگذار از سرای درویشی

که مار گنج بود بوریای درویشی

اگر ز سیل حوادث جهان شود ویران

خلل پذیر نگردد بنای درویشی

ز خود چو مردم بیگانه راست می گذرم

[...]

صائب تبریزی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۲

 

برهنگی است عبا و قبای درویشی

توکل است لباس غنای درویشی

[شکستگی] همه کار تو را درست کند

دلی شکسته بود مومیای درویشی

ز حرص، جوش و خروش قلندر از خامی است

[...]

سعیدا
 
 
sunny dark_mode