گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۸

 

نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن

بده تو داد دل ما و هرچه خواهی کن

گواه خون دل ماست مردم دیده

تو چشم سوی من و گوش بر گواهی کن

که خون دل به فراقت ز دیده می بارد

[...]

جهان ملک خاتون
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰ - خواجه عماد فرماید

 

گدای حضرت اوباش و پادشاهی کن

مکن مخالفت او و هر چه خواهی کن

گدای وصله خیاط باش و شاهی کن

بعاریت مستان رخت و هر چه خواهی کن

نوشته برزه مفتون معقلی خطیست

[...]

نظام قاری
 
 
sunny dark_mode