گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۲۰

 

ز عشق صبر تمنا نمی توان کردن

قرار در دل دریا نمی توان کردن

ز صدق شد دهن صبح پر ز خون شفق

به حرف راست دهن وا نمی توان کردن

به سنگ خاره عبث تیشه می زند فرهاد

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode