گنجور

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۳ - تابلوی دوم: روز مرگ مریم

 

نشسته بر لب آن گور، پیرمردی زار

فشاند اشک همی، روی خاک‌های مزار

ولی عیان بُوَد از آن دو دیدهٔ خونبار

که با زمانه گرفت است کشتی بسیار

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۴ - تابلوی سوم: سرگذشت پدر مریم و ایدآل او

 

ز ایدآل خود او چیزها نمود اظهار

از آن میان بشد این جمله‌ها بسی تکرار:

در این محیط چو من بی‌نوا بُوَد بسیار!

که دیده‌اند، چو من ظلم و زور و رنج و فشار

میرزاده عشقی
 
 
۱
۲۷
۲۸
۲۹
sunny dark_mode