گنجور

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴

 

بهار آمد و یار کسی نمی‌آید

چنین بهار به کار کسی نمی‌آید

چه سود ز آمدن سرو و لاله و سوری

چو سرو لاله‌عذار کسی نمی‌آید

همیشه گل به بهار آمدی چه شد کامسال

[...]

رفیق اصفهانی