گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲

 

به جان تو که مرو از میان کار مخسب

ز عمر یک شب کم گیر و زنده دار مخسب

هزار شب تو برای هوای خود خفتی

یکی شبی چه شود از برای یار مخسب

برای یار لطیفی که شب نمی‌خسبد

[...]

مولانا
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۱

 

درون گنبد گردون فتنه بار مخسب

به زیر سایه پل، موسم بهار مخسب

فلک ز کاهکشان تیغ بر کف استاده است

به زیر سایه شمشیر آبدار مخسب

فتاده است زمین پیش پای صرصر مرگ

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode