×
مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱
در این زمانه عطا و کرم مخواه از کس
چرا که نقش کرم بی ثبات شد چون یخ
نشان جود چو سیمرغ و کیمیا گردید
به کشتزارِ سخاوت، کنون فتاد ملخ
اگر سراسر این ملک را بگردی نیست
[...]
مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸
شبی به طنز گفتم به خواجه پور خطیب
نس فراخ چو بینی ز خشک و تر بفرست
اگر ز علت پیری ز مردی افتادی
به عاریت بر خاتون ز . . . خر بفرست
ور این دو جنس که گفتم نیافتی آنگه
[...]