گنجور

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲

 

میان شده و معجر خصومتی افتاد

چنانکه پوشی و دستار را مقالات است

ندیم شده برک بر علم نوشت این بیت

که بر دقایق معنیش بس دلالات است

(گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه)

[...]

۳ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۷

 

چنین که دختر فکرم جهیز معنی یافت

سزد که حجله رخت از برای او باشد

همه ز جامه رنگین وعظ میگویم

( که هر کجا که عروسیست رنک و بو باشد)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۹

 

گذشت موسم سرما و پوستین و نمد

فکندم از خود و در بر دگر کتان آمد

چو دید وصل کتان عضو گفت مشتاقم

(عجب عجب که ترا یاد دوستان آمد)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۱۰

 

گتاب البسه یکجا بنظم البسه ام

یکی خرید ولی قیمتم هنوز نداد

ملازمیش بمن گفت از پی اینوجه

(بهرزه گیوه مدرکان بخورد و بر دو نهاد)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۱۶

 

به فکر اطعمه و البسه من و بسحاق

(به نان خشک قناعت کنیم و جامهٔ دلق)

نبرده فضلهٔ معنی ز کیس و کاسهٔ کس

(که بار منت خود به که بار منت خلق)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۱۸

 

شنیده‌ام که به دستار گیوه می‌گفت

(تو آفتاب بلندی و من چنین پستم)

به جامه متکلف برهنه هم گفت

(به دامنت ز فقیری نمی‌رسد دستم)

۲ بیت
نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۵

 

مرا محبتت ای رخت تو بعیدی هست

(اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی)

بروز جمعه هم ای جامه سفید نظیف

(من از تو روی نه پیچم که مستحب منی)

۲ بیت
نظام قاری