گنجور

دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶

 

شب سیاه بدان زلفکان تو ماند

سپید روز بپاکی رخان تو ماند

عقیق را چو بسایند نیک سوده گران

که آبدار بود، با لبان تو ماند

ببوستان ملوکان هزار گشتم بیش

[...]

دقیقی طوسی
 

دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱

 

مدیح تا به بر من رسید عریان بود

ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار

دقیقی طوسی
 

دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶

 

بزلف کژّ ولیکن بقدّ و قامت راست

به تن درست و لیکن بچشمکان بیمار

اگر سر آرد یار آن سنان او نشگفت

هر آینه چو همه خون خورد سر آرد بار

دقیقی طوسی