×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۱
کلید فتح بود از دل شکسته گدا را
در گشاده روزی است چشم بسته گدا را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۲
قرار نیست دمی چون شرار، خرده جان را
چه حاجت است به طبل رحیل ریگ روان را؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۳
زهی ز روزن داغ تو روشنایی دلها
شکست طرف کلاه تو مومیایی دلها
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۴۹
خموش هر که شد از قیل و قال وارسته است
نمی زنند دری را که از برون بسته است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۵۸
کجاست مشت زری تا چو گل به باد دهیم
گهر کجاست که ریزش به ابر یاد دهیم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۸۹
به هیچ جا نرسد زهد خشک صومعه داران
که پای آبله دارست دست سبحه شماران