گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - وله نورالله مرقده

 

چو بد کنی و ندانی که : نیک نیست که کردی

معاف باش و گر عاقلی معاف نگردی

ترا به باغ حقیقت چه کار و گلشن معنی؟

که فتنهٔ چمن لاله و حدیقهٔ دردی

طریق عشق گرفتی و منهزم ز ملامت

[...]

اوحدی