×
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰
گرسنه به که برآید ز فاقه جانش و لرزد
از آن که دررسد از راه میهمانش و لرزد
نفس به گرد دل از مهر می تپد به فراقت
چو طایری که بسوزانی آشیانش و لرزد
منم به وصل به گنجینه راه یافته دزدی
[...]
۱۰ بیت