گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۳

 

کدام روز آن، نگار بدخو، بجنگ دلها، کمر نبندد

ز غمزه تیغ و، ز عشوه خنجر،ز چین ابرو، سپر نبندد

ببر پیامی، اگر توانی، بآن جفاجو، ز جانب ما

که از مروت سخن نگوید،به خویش تهمت، دگر نبندد

شب جدایی، دل چو سنگش توان خراشید، به ناخن غم

[...]

واعظ قزوینی