گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۶

 

خواهم دل خون گشته را از دست تو در خون کشم

یعنی به دیده آرمش وز دیده در جیحون کشم

چشمم که زیر هر مژه دارد دو صد دریای خون

زان رو به نوک هر مژه صد گوهر مکنون کشم

چشم خوشت مستانه زد تیری به دل دی از نظر

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode