گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۱

 

ای همچو شب گیسوی تو خون دلم در گردنت

در خون جان عاشقان فکری بباید کردنت

گر جان ستانی ور دلم هر دو فدایت کرده ام

ور تو جهان برهم زنی ای دوست منّت بر منت

گفتم مگر جانی به تن لیکن ز جان شیرین تری

[...]

جهان ملک خاتون
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۲

 

ای پر فشان چون بوی‌گل بیرنگی از پیراهنت

عنقا شوم تاگرد من یابد سراغ دامنت

با صد حدوث‌کیف وکم از مزرع ناز قدم

یک ریشه برشوخی نزد تخم دو عالم خرمنت

تنزیه صد شبنم حیاپروردهٔ تشبیه تو

[...]

بیدل دهلوی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۰

 

بر آستان بندگی تا رخ نهاد از مسکنت

دارد صفایی سلطنت

صفایی جندقی
 
 
sunny dark_mode