گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶۴

 

قلاشم، ای منکر، مرا دربانی میخانه ده

این عقل رسمی غرقه کن، می تا لب پیمانه ده

من توبه تنها بشکنم، اول سبو نه بر سرم

وانگه ندای زهد من پیش در میخانه ده

من عاشق و هر بی خبر از خان و مان یادم دهد

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۵

 

صاف طرب آماده کن ترتیب عشرتخانه ده

بنشین و بنشان غیر را ، پیمانه خور ، پیمانه ده

نقل وفا در بزم نه تا رام گردد مدعی

مرغی که نبود در قفس او را فریب دانه ده

تا گرم گردد هر زمان هنگامه‌ای در کوی تو

[...]

وحشی بافقی
 
 
sunny dark_mode