گنجور

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۷

 

صبحست ساقی خیز و ده آن ساغر دوشینه را

کز زنگ غم چون آینه سازد مصفی سینه را

برقع بماهت تا بچند از زلف مشکین افکنی

در زنک مپسند اینقدر ای سنگدل آیینه را

در کنج سینه تا بکی گنجی تو پنهان میکنی

[...]

نورعلیشاه
 
 
sunny dark_mode