گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

آتش رخی کز یاد او آهی زجان خیزد مرا

چون شمع اگر نامش برم دود از زبان خیزد مرا

در حسرت ماه رخش از یارب شب سوختم

یارب زهجرش تا بکی آه از فغان خیزد مرا

زان ساقی سرمست اگر چون شیشه پرخون شد دلم

[...]

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode