گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۹

 

ز پیری جهان دیده کردم سوالی

که بهر معیشت ز مال بضاعت

چه سرمایه سازم که سودی کند گفت

اگر می‌توانی قناعت قناعت

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴۸

 

شها قمری طوق‌دار تو آمد

که تا آستان بوسد و باز گردد

اگر هست ره تا چو دولت در آید

وگر نیست چون بلا باز گردد

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۷

 

ایا کار و بار اعتباری نداری

بر شاه دلشاد کاری نداری

سگان را مجال است بر آستانش

خوشا وقت ایشان تو باری نداری

سلمان ساوجی
 
 
sunny dark_mode