گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲

 

همی تا بقا ممکن است آسمان را

بقا باد سلطان سلطان نشان را

خداوند عالم که بفزود رتبت

زتختش زمین را ز تاج آسمان را

شهنشاه سنجر که بستد به خنجر

[...]

۳۲ بیت
ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸

 

چو بر جان من شد هوای تو غالب

جمال تو را جان من گشت طالب

اگر چه ندارم ز وصل تو حاصل

همی باد بر من هوای تو غالب

دلی دارم راغب دل ربودن

[...]

۴۵ بیت
ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۸

 

در این برف و سرما چه چیز است لایق

شراب مروق رفیق موافق

رفیق موافق شراب مروق

عزیزند هر روز و هر وقت لایق

یکی باده ای خواه چون روی عذرا

[...]

۳۰ بیت
ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳

 

ز بخشندگان صحن عالم تهی شد

قضا مرگ بخشید بخشندگان را

چنان نحس شد دور گیتی که گویی

سعادت نمانده‌ست رخشندگان را

۲ بیت
ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷

 

جوانی برون رفت و پیری درآمد

روا دارم ار با من آرام گیرد

بترسیدمی گر بمردی جوانی

کنون می بترسم که پیری بمیرد

۲ بیت
ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۳

 

ندارم امید بهی زین زمانه

که عمرم همه در امید بهی شد

جهان از لئیمان تهی به ولیکن

به ناکام ما از کریمان تهی شد

۲ بیت
ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۱

 

مرا از شریعت بود سرفرازی

تو دایم چراغ طبیعت فروزی

بسوزی اگر با شریعت نسازی

و گر با طبیعت بسازی بسوزی

۲ بیت
ادیب صابر