ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - علاج مرض بخل
زر از بهر خوردن بود ای پسر
برای نهادن چه سنگ و چه زر
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - علاج مرض بخل
یکی طفل دندان برآورده بود
پدر سر به فکرت فرو برده بود
که من نان و برگ از کجا آرامش
مروت نباشد که بگذارمش
چو بیچاره گفت این سخن پیش جفت
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » علاج منت گذاشتن و ایذای فقیر
گدایان از پادشاهی نفور
به امیدش اندر گدائی صبور
به یک نعره کوهی ز جا برکنند
به یک ناله شهری به هم برزنند
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - معالجه مرض حسد با علم و عمل
اگر تیغ عالم بجنبد ز جای
نبرد رگی تا نخواهد خدای
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - معالجه مرض حسد با علم و عمل
سری کز تو گردد بلندی گرای
بافکندن کس نیفتد ز پای
کسی را که قهر تو از سر فکند
به پا مردی کس نگردد بلند
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فایده - حسد مذموم و حرام
حریفان خلوت سرای الست
به یک باده تا نفخه صور مست
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » تعظیم و احترام به بندگان خدا
همینت پسندست اگر بشنوی
که گر خارکاری سمن ندروی
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » صفت سیم - ظلم و مفاسد آن
مکن بد که بد بینی ای یار نیک
که ناید ز تخم بدی بار نیک
دهقان سالخوره چه خوش گفت با پسر
کای نور چشم من بجز از کشته ندروی
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » صفت سیم - ظلم و مفاسد آن
میازار دهقان به یک خردله
که سلطان، شبان است و دهقان گله
چو پرخاش بینند و بیداد از او
شبان نیست، گرگ است، فریاد از او
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » صفت سیم - ظلم و مفاسد آن
اگر بد کنی چشم نیکی مدار
که هرگز نیارد گز، انگور بار
مپندارم ای در خزان کشته جو
که گندم ستانی به وقت درو
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » صفت سیم - ظلم و مفاسد آن
مکن خیره بر زیردستان ستم
که دستی است بالای دست تو هم
ستمگر جفا بر تن خویش کرد
نه بر زیردستان دلریش کرد
مها زورمندی مکن با کهان
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » صفت سیم - ظلم و مفاسد آن
لب خشک مظلوم را گو بخند
که دندان ظالم بخواهند کند
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » صفت سیم - ظلم و مفاسد آن
تحمل کن ای ناتوان از قوی
که روزی توانا تر از وی شوی
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » پاسخ ظالم در روز قیامت
خطابین که بر دست ظالم برفت
جهان ماند و او با مظالم برفت
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » پاسخ ظالم در روز قیامت
نخفته است مظلوم، زاهش بترس
ز دود دل صبحگاهش بترس
نترسی که پاک اندرونی شبی
برآرد ز سوز جگر یا ربی
چراغی که بیوه زنی برفروخت
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » پاسخ ظالم در روز قیامت
اگر زیر دستی برآید ز پای
حذر کن ز نالیدنش بر خدای
گرفتم ز تو ناتوانتر بسی است
تواناتر از تو هم آخر کسی است
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » پاسخ ظالم در روز قیامت
فراخی در آن مرز و کشور مخواه
که دلتنک بینی رعیت ز شاه
دگر کشور آباد بیند به خواب
که بیند دل اهل کشور خراب
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » پاسخ ظالم در روز قیامت
خرابی و بدنامی آید ز جور
بزرگان رسند این سخن را غور
تفو بر چنان ملک و دولت بود
که لعنت بر او تا قیامت بود
نماند ستمکار بد روزگار
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » عدالت و فضیلت آن
گر عدل کردی در این ملک و مال
به مال و به ملکی رسی بی زوال
خدا مهربان است و بس دادگر
ببخشا و بخشایش حق نگر
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فواید دنیوی عدالت
چو سلطان به فرمان داور بود
خدایش نگهبان و یاور بود
گزند کسانش نیاید پسند
که ترسد که در ملکش آید گزند