مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰
چو مه روی نیکو برآراستی
سیه زلف مشکین بپیراستی
خرامان چو کبک دری از وثاق
برون آمدی بر زده آستی
چو آراسته روی نیکوی خویش
[...]

مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۳ - صفت یار رنگریز کند
رخ زرد کرد آن رخ رنگریز
که بالاش سروست و رخ آفتاب
بشستش پس از رنگ آب دو چشم
که شست آب هجران از آن هر دو خواب
بلی هر چه رنگش کند رنگ ریز
[...]

مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۳۸ - صفت دلبر صیاد بود
تو را ای چو آهو به چشم و به تگ
سگانند در تگ چو مرغی به پر
چرا با تو سازند کاهو و سگ
نسازند پیوسته با یکدیگر
مهی تو که هرگز نترسی ز شب
[...]

مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۲ - اردی بهشت ماه
بهشت است گیتی ز اردیبهشت
حلال آمد ای مه می اندر بهشت
به شادی نشین هین و می خواه می
که بی می نشستنت زشتست زشت
به راغ و به باغ و به کوه و به دشت
[...]

مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۱۲ - سپندارمذ ماه
سپندارمذماه آخر ز سال
که گشت آخرین ماه هر بدسگال
همی مژده دارد که تا چند روز
پذیرد چمن حسن و زیب و جمال
به هر مرغزاری بتازد تذرو
[...]

مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۵ - سپندارمذ روز
سپندارمذ روز خیز ای نگار
سپند آر ما را و جام می آر
می آر از پی آنکه بی می نشد
دلی شادمان و تنی شادخوار
سپند آر پی آنکه چشم بدان
[...]

مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۳۰ - انیران روز
انیران ز پیران شنیدم چنان
که می خورد باید به رطل گران
بیارای نگار آن می مشکبوی
کزو نافه مشک یابی دهان
دل اندر کم و بیش گیتی مبند
[...]

مسعود سعد سلمان » توصیفات » روزهای هفته » شمارهٔ ۳ - سه شنبه
سه شنبه به مریخ دارد نسب
چرا باده ندهی مرا ای عجب
بده باده لعل مریخ رنگ
که مانند مریخ تابد به شب
شود مر مرا باده تلخ نوش
[...]

مسعود سعد سلمان » توصیفات » روزهای هفته » شمارهٔ ۷ - شنبه
زحل والی شنبه است ای نگار
مرا این چنین روز بی می مدار
زحل تیره رأیست و تاریک جرم
تو خیز و می لعل روشن بیار
که امروز گیتی همه روشن است
[...]
