افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۱۳ - فتح ماد
بفرمود از شهر تا پهن دشت
ز نیزه یکی طاق سازند و هشت
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۱۵ - فتح لیدی
یکی شهر برساخت کورش بدشت
که چشم فلک خیره زان شهر گشت
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۱۶ - فتح بابل
به تسخیر بابل چو مامور گشت
بفرمود لشکر رود سوی دشت
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲۱ - فتح مصر
چنان جنگ سختی در آن پهن دشت
نمودند کز آن فلک خیره گشت
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲۱ - فتح مصر
وزان نیروی مصریان سست گشت
همه رو نهادند نا گه ز دشت
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲۳ - خود کشی کامبوجیه
چو کامبو ز یازار و نالان گذشت
ز گیتی پلیدی ورا بهره گشت
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲۵ - سر کوبی شورش در مصر
یکی نامه با مهربانی نوشت
امیری فرستاد نیکو سرشت
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲۸ - فتح تراکیه
ز بس مر دو مرکب در آن پهن دشت
به خون تن خویشتن غرقه گشت
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲۹ - اردو کشی بمقدونیه و یونان
یکی نامه بهر سپهبد نوشت
بسی آفرین کرد کای خوش سرشت
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
شما صبحگاهان بر اطراف دشت
که تا من بیایم نمائید گشت
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
خشایار چون سومی را بکشت
چهارم بر ایشان دگر کرد پشت
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
چو کامبوجیا بردیا را بکشت
پس آنگه خودش کرد بر جنگ پشت
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
بزد بر جگر گاه و خود را بکشت
بدنیای بیهوده بنمود پشت
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - ساقینامه
بیا ساقی ای رشگ حور بهشت
که رشگ بهشتست گلزار و کشت
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - در صفحه غرب
چو نیکو مرا خامهام این نوشت:
که بیگانه به، از خود بدسرشت!
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - گلهای پژمرده
خری از گلستان باغی گذشت
بسی گل به ره دیده، وقعی نهشت
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۶ - دریای نور
بدین خردیم، آسمان درشت
بدام بلای تو افکند و کشت
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۸۶ - شباویز
شکایت کنان، گه ز سر، گه ز پشت
چراغی که در دست خود داشت کشت
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۰ - شکنج روح
مرا بازگشت، اول کار مشت
همی گفت هر قطرهٔ خون، که کشت
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۰ - گل سرخ
در آن دم که پژمرد و بیمار گشت
یکی ابر خرد، از سرش میگذشت