گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴

 

تا بر دوست بار نتوان یافت

دل بر ما قرار نتوان یافت

تا نیاید نگار ما در کار

کار ما چون نگار نتوان یافت

بی‌دهان و لب چو شکر او

[...]

اوحدی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۶

 

بی سبب وصل یار نتوان یافت

به خیالی نگار نتوان یافت

از میان تا کناره نکنی

آن میان در کنار نتوان یافت

بی زمستان سرد و آتش و دود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
sunny dark_mode