گنجور

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دل‌آزار

 

الله ، الله ، ز که این قاعده اندوخته‌ای؟

کیست استاد تو اینها ز که آموخته‌ای؟

وحشی بافقی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۹۶

 

تا رخ از باده گلرنگ برافروخته‌ای

جگر لاله‌عذاران چمن سوخته‌ای

نیست صیدی که دلش زخمی مژگان تو نیست

گرچه از شرم و حیا باز نظر دوخته‌ای

می‌توانی به نگاهی دو جهان را دل داد

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۵

 

این ‌چه طاووسی نازست که اندوخته‌ای‌؟

پای تا سر همه چشمی و به خود دوخته‌ای

برق نیرنگ به این جلوه قیامت دارد

شعله در پردهٔ سنگ است و جهان سوخته‌ای

رونق چار سوی دهر ز کالای دلست

[...]

بیدل دهلوی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۹ - شرف یزدی

 

قد برافراخته‌ای چهره برافروخته‌ای

کار خودساخته‌ای خرمن ما سوخته‌ای

تا نیابد خبرِ حسنِ تو غیر از غیرت

همه را دیده فروبسته و لب دوخته‌ای

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۹ - شرف یزدی

 

قد برافراخته‌ای چهره برافروخته‌ای

کار خودساخته‌ای خرمن ما سوخته‌ای

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode