کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۲
نور چشمی بر صاحب نظری می آید
پیش یعقوب ز یوسف خبری می آید
کره شیرین دهن ما خبر بار عزیز
که ز مصر دگر اینک شکری می آید
هر یکی را ز طرب پای فرو رفت بگنج
که بدست من مفلس گهری می آید
می نشیند ز حد در دل من پیکانی
او هر خدنگی که ازو بر جگری می آید
باد […]
