×
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۰
دل من بی تو دگر دیده بینا چه کند
دیده بی منظر خوب تو تماشا چه کند
زان لبم می ندهد دل که نظر بر گیرم
چشم صوفی نشود سیر ز حلوا چه کند
داغ و دردی که رسد از تو مرا حق دل است
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳۲
آتش خشم به یاقوت مدارا چه کند؟
تندی سیل به همواری دریا چه کند؟
بی مددکاری دل دست دعا بیکارست
تیشه بی بازوی فرهاد به خارا چه کند؟
نشود طول امل دام ره گرمروان
[...]