گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۳

 

ساقی سرخوش ما همدم ما می بینش

جام می را به کف آور به صفا می بینش

آفتابیست که بر هر دو جهان تافته است

می نماید به تو روشن همه جا می بینش

نقش بستیم خیال رخ او بر دیده

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
sunny dark_mode