گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۷

 

پرده شب بود ایام شبابی که مراست

رگ سنگ است ز غفلت رگ خوابی که مراست

دارد از کوی خرابات مرا مستغنی

از دل و دیده شرابی و کبابی که مراست

نیست در جستن درمان دل کم حوصله را

[...]

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲

 

در شب شیب، گرانتر شده خوابی که مراست

شد جوان، غفلت ایام شبابی که مراست

ناصح، افسانه چه سازد به تن آسانی من

نشتر افگار شود، از رگ خوابی که مراست

زهر ناکامی جاوید چکاند به لبم

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode