×
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲۷
برگزیدندت ای گل خرم
از گلستان اصطفی آدم
حلقهای از عبادی اندر گوش
خلعتی از یحبهم بر دوش
دامن این قباه بالایی
[...]
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲۸
قیمت عمر اگر بداند مرد
بس بگرید بر آنچه ضایع کرد
طفل را سیبکی دهند به نقش
بستانند ازو نگین بدخش
جوهری را که این بصیرت هست
[...]
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲۹
خری از روستاییی بگریخت
جل بیفکند و پاردم بگسیخت
در بیابان چو گور خر میتاخت
بانگ میکرد و جفته میانداخت
که «به جان آمده ز محنت و بند
[...]
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۰
حرص فرزند آدم نادان
مثل مورچه است در میدان
این یکی مرده زیر پای دواب
آن یکی دانه میبرد بهشتاب
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۱ - حکایت
پیری اندر قبیلهٔ ما بود
که جهاندیدهتر ز عنقا بود
صد و پنجه بزیست یا صد و شصت
بعد از آن پشت طاقتش بشکست
دست ذوق از طعام باز کشید
[...]
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۲
هر که آمد بر خدای قبول
نکند هیچش از خدا مشغول
یونس اندر دهان ماهی شد
همچنان مونس الهی شد