گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۴۰

 

آب ماهان که خاک بر سر او

همچو آب زلال کی باشد

در دو عالم به جز یکی نبود

حضرتش را مثال کی باشد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۴۱

 

شیخ الاسلام احمد جامی

که دم مرده از دمش حی شد

می اوشد عسل چنین گویند

منکر او مشو مگو کی شد

باز رندی دگر به یک جذبه

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۴۲

 

هر کمالی که هست در عالم

از خلیفه بجو که می داند

جامع جملهٔ علوم بود

شرح اسما تمام می خواند

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۴۳

 

روی غیری ندیده دیدهٔ ما

غیر چون نیست دیده چون بیند

لیس فی الدار غیره دیار

چشم ما نور او به او بیند

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۴۷

 

نسب بی حسب چنان نبود

به حسب خود نسب به کار آید

نسب عالیش بود به کمال

به حسب گر نسب بیاراید

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۴۸

 

ای که پرسی ز حال میر تمور

با تو گویم که حال او چون است

گرچه چپ بود راست ره می‌رفت

راستی رفتنش به قانون است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۴۹

 

پیش ازین گر مرا حجابی بود

شکر گویم که آن حجاب نماند

بود گنجی درین خرابهٔ تن

گنج باقیست گر خراب نماند

آفتابی ز چشم پنهان شد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۵۴

 

شهرتی یافته است می گویند

نعمت الله را خدا بخشید

ما از او غیر او نمی جستیم

آشنا دید و خویش را بخشید

دُردی درد دل بسی خوردیم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۵۵

 

این هیولا عجوزه‌ای عجب است

چادری بر سر است و می‌گردد

هر زمان صورت دگر گیرد

شده صورت پرست و می‌گردد

دم به دم شوهری کند وانگه

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۵۶

 

کار عالم به پختگی باشد

شیخ ما بین که خام می‌گردد

جل سیاهی که دل سیاه کند

گرد عبدالسلام می‌گردد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۵۹

 

حق تعالی وجود انسانی

به کمال و جمال خود پرورد

از چنان نطفه‌ای که می دانی

این چنین یوسفی پدید آورد

از همه برگزید انسان را

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۶۰

 

هر که با رند مست بنشیند

لاجرم رند مست برخیزد

دیگران از شکست بنشینند

زلف او از شکست بر خیزد

هر که با بنگیان نشیند او

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۶۱

 

هر که او نقص دیگری گوید

شک ندارم که نقص او باشد

نقص مردم مگو که نیکو نیست

نقص آدم کجا نکو باشد

گر سراپای او فرو باشی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۶۲

 

جان جاهل به مرغکی ماند

که گرفتار در قفس باشد

حاصل عمر آنچنان مرغی

شک ندارم که یک نفس باشد

روشن از آفتاب خواهد بود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۶۳

 

بلبل گلستان معشوقم

من ازین گلستان نخواهم شد

گر به ظاهر نهان شوم ز نظر

از دل دوستان نخواهم شد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۶۶

 

آنکه حق را به خویشتن بیند

عارفان عارفش نمی‌دانند

وانکه او را به او مشاهده کرد

عارف است او و عارفش خوانند

پادشاها ملازمان درت

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۶۷

 

ای که پرسی ز حال میر تمور

با تو گویم که حال او چون بود

گرچه چپ بود راست ره می‌رفت

راستی رفتنش به قانون بود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۶۹

 

در نی نیزه بین که رفعت او

با تو گویم چنانکه می‌باید

روید او و زیاده می‌گردد

بند بر بند او بیفزاید

تا شود نیزه‌ای بدان رفعت

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۷۴

 

در حقیقت یکی عدد نبود

گر شماری یکی هزار هزار

باطنش را نگر که جمله یکی است

گرچه در ظاهر است این تکرار

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۷۶

 

جام گیتی نما به دست آر

صفت و ذات بین و اسم نگر

صورت و معنی همه دریاب

گنج و گنجینه و طلسم نگر

جام می را بگیر و خوش می نوش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۳۶
sunny dark_mode