گنجور

 
۱
۲
 

جلال عضد » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱

 

مدح تو گفتم و چو بود دروغ

من پشیمان شدم از آن گفتن

بعد ازین هجو تو نکو گویم

سخن راست را توان گفتن

۲ بیت
جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۲

 

پیشوای زمانه زین الدّین

سرور اهل روزگاری تو

آسمان را غلام می خوانی

چرخ را بنده می شماری تو

در جهان آن یگانه‌ای امروز

[...]

۳ بیت
جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۳

 

داری اشرف زنی که چون می بست

بر کمان دو ابروی او زه

خلقی اندر خیال او بی خواب

عالمی بر جمال او واله

پشت... نی فراخ و ساقی گرد

[...]

۱۵ بیت
جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۶

 

هرچه پیش آید از زمانه تو را

از نکوحالی و ز بدحالی

دل بدان شاددار و غصّه مخور

که نباشد ز حکمتی خالی

۲ بیت
جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۱

 

گنگ کور ار دو دیده بگشاید

ماه نو را به خلق بنماید

۱ بیت
جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۴

 

شیر بی‌زور و میر بی‌لشکر

یوسف بدلقا علی جعفر

۱ بیت
جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۷

 

سحر کردی مگر تو خواجه بشیر

کز سر بز روانه کردی شیر

۱ بیت
جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۰ - دولت

 

زان دوایی که نیست انجامش

سر علّت ببر که شد نامش

۱ بیت
جلال عضد
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۲

 

چشمه آب از میانه نیل

گر جدا می‌کنی بگردد پیل

۱ بیت
جلال عضد
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۹