×
۱
۲
جلال عضد » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱
مدح تو گفتم و چو بود دروغ
من پشیمان شدم از آن گفتن
بعد ازین هجو تو نکو گویم
سخن راست را توان گفتن
۲ بیت
جلال عضد » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۲
پیشوای زمانه زین الدّین
سرور اهل روزگاری تو
آسمان را غلام می خوانی
چرخ را بنده می شماری تو
در جهان آن یگانهای امروز
[...]
۳ بیت
جلال عضد » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۳
داری اشرف زنی که چون می بست
بر کمان دو ابروی او زه
خلقی اندر خیال او بی خواب
عالمی بر جمال او واله
پشت... نی فراخ و ساقی گرد
[...]
۱۵ بیت
جلال عضد » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۶
هرچه پیش آید از زمانه تو را
از نکوحالی و ز بدحالی
دل بدان شاددار و غصّه مخور
که نباشد ز حکمتی خالی
۲ بیت
جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۷
سحر کردی مگر تو خواجه بشیر
کز سر بز روانه کردی شیر
۱ بیت
جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۰ - دولت
زان دوایی که نیست انجامش
سر علّت ببر که شد نامش
۱ بیت
۱
۲
تعداد کل نتایج: ۲۹