×
عبید زاکانی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱ - در تعریض
آنکه گردون فراشت و انجم کرد
عقل و روح آفرید و مردم کرد
رشتهٔ کاینات در هم بست
پس سر رشته در میان گم کرد
۲ بیت
عبید زاکانی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷ - ایضا در شکایت از قرض گوید
وای بر من که روز شب شدهام
دایما همنشین و همدم قرض
مدتی گرد هرکسی گشتم
بو که آرم به دست مرهم قرض
آخرالامر هیچکس نگشاد
[...]
۴ بیت